اگر من یک پرستار بودم2020-11-30

دانشگاه علوم پزشکی مشهد عشق و علاقه ام به حرفه‌ی پرستاری، سبب گرایش فرزندانم به این حرفه شد

پرستاران باید در طول روز با بیمارانی روبرو شوند که از درد و رنج رنج می‌ برند. پرستاران ، فرشتگانی زمینی هستند که با عشق و مهربانی خود، امید و آرامش را به دل بیماران می‌ آورند. آنها با تلاش و از خودگذشتگی خود، جان و سلامت مردم را نجات می‌ دهند. یک لبخند زیبای او کافی بود تا حال همه را خوب کند و قوت قلبی باشد برای افراد رنجور و بیمار. حالا او چند سال است که در بیمارستانی شب و روز کار می کند و از بیماران زیادی پرستاری کرده و بارها از او تقدیر شده و به عنوان پرستار شایسته شناخته شده است. من عاشقانه بیشتر می‌نویسم ولی اگر شعر آئینی یا اجتماعی هم بنویسم، چندان از المان‌های مربوط به آن موضوع استفاده نمی‌کنم.

غلامرضا فیروزی از بچه‌های آبادان بود که تمام مدت جنگ در جبهه بود و الان هم مسئول نیروی انسانی پالایشگاه آبادان است. حسابش را بکنید، گاهی اوقات 24 ساعت یا 48 ساعت نمی‌خوابیدیم، ولی این‌طور نبود که روی اخلاق و رفتار امدادگری‌مان تأثیر بگذارد و عصبانی شویم. ما مانده بودیم تا آن‌ها را مداوا کنیم و کمک‌حالشان باشیم. اگر قرار بود با یک برخورد بد همه این‌ها از بین برود، دیگر تأثیری نداشت. آنگاه که دردمندی سلامت خود را بازیابد آنگاه که دستی به نشان شکر به آسمانبلند شود ملائک تو را می‌ستایند. پرستار هر چند دقیقه یک بار به من سر می زد و از حالم می پرسید.

اگر یک مریض بدحال بود، باید تمام مدت بالای سرش می‌ماندیم. فرقی نمی‌کرد که بیمارستان شلوغ باشد یا خلوت؛ اگر مریض بدحال بود، باید این کار را می‌کردیم. از مردم مهربان شهر رامشیر خاطرات زیبایی برایم به یادگار مانده است. زمانی که شيفت بیمارستان بودم و چون آنجا غريب و تنها بوديم دخترم را در كالسكه مي گذاشتم و به همراه خودم به بیمارستان  می بردم . وقتی دخترم بی تابی و گریه می کرد همراهان بيماران،  دخترم را بیرون مي بردند و  مراجعه كنندگان او را در آغوش مي گرفتند تا آرام شود  و مردم بسیار خوب و مهربان بودند و من نگران دخترم نبودم كه آسيبي به او برسد . يادم است كه من صبح كار و همسرم شب كار بود و مجبور بوديم براي ساعتي دخترم را در منزل تنها بگذاریم.

من ترجیح می‌دهم درونیاتم را همان‌طور که حس می‌کنم به مخاطب انتقال بدهم و سعی می‌کنم شعرهای آیینی‌ام کلیشه‌ای نباشند. همسرم، به من می‌گوید تو می‌توانی فلان شعرت را هم در شب شعر آئینی بخوانی، هم در شب شعر عاشقانه! مثلاً غزل «اما چگونه بی تو با این جهان بسازیم / از داغ کهنه تا کی بغض جوان بسازیم»، تلفیقی از مسأله ظهور و شهادت حاج قاسم است که در ذهن من بودند و تبدیل به این غزل شد. ولی اگر با ذهن عاشقانه بخوانی، انگار غزل عاشقانه خوانده‌ای. من از نیاز به تصمیم گیری سریع در مورد مسیری که می‌خواستم بگذرانم، آگاه بودم، اما نمی‌دانستم کدام راه را انتخاب کنم. با وجود گزینه‌های بسیار، بدهی‌های زیاد و زمان کم، من یک تصمیم هیجانی نگرفتم، بلکه یک تصمیم کاربردی به سوی پرستاری گرفتم.

مثلاً به واسطه همین دوستان با سبک‌نویسی و نوحه‌نویسی آشنا شدم و توانستم در ایام محرم نوحه بنویسم که خیلی از آن نوحه‌ها توسط مداحان معروف کشور خوانده شدند. مثلاً سال ۹۵ و ۹۶ با مداح‌های بزرگ اصفهان همکاری کردم و بعضی سال‌ها با مداح‌های شاخص مشهد و قم مثل آقای سلحشور. چون شغل من که پرستاری است، خیلی اجازه نمی‌داد که روی این کار وقت بگذارم. ولی همان همکاری‌ها هم خیلی برای من ارزشمند و ویژه بودند. من از دوران راهنمایی به صورت پراکنده غزل و چهارپاره می‌نوشتم، منتها آنها را به هیچ استادی نشان نمی‌دادم.

او به حرفه خود عشق می‌ورزد و همیشه در تلاش است تا بهترین خدمات را به بیماران ارائه دهد. او همچنین فردی صادق و راستگو است و همیشه به بیماران خود راست می‌گوید. او همیشه به موقع به بیماران رسیدگی می‌کند و کارهایش را با دقت انجام می‌دهد. او همچنین فردی خلاق و مبتکر است و همیشه به دنبال راه‌های جدیدی برای بهبود روند درمان بیماران است. آنها باید همیشه آماده باشند تا به بیماران کمک کنند.

بقیه ما که خارج از این دسته ایم می‌بایست تلاش کنیم تا بفهمیم در ادامه زندگیمان چکار باید انجام دهیم. از آنجا که عوامل بسیاری وجود دارد که به انتخاب حرفه ای می رسند، می توانید به این سوال به روش های مختلف پاسخ دهید. در هنگام تهیه یک پاسخ، سعی کنید دلایل کار مورد علاقه خود را به همراه داشته باشید و همچنین آنچه در آن نقاط قوت و ضعف داشته باشید، پرستار عالی شما و بهترین نامزد برای این کار است. یک پسر خیلی کوچک از نیروی دریایی بود به اسم احمدی. وقتی‌که آوردندش بیمارستان، حالش خیلی بد بود. من چون دیدم کم سن و سال است و جراحاتش زیاد است، خیلی ازش مراقبت کردم.

ضمن اینکه این اردوها باعث می‌شد با شاعران جوانی که از سراسر کشور می‌امدند آشنا شوی و در تعاملی که با هم داشتید، از همدیگر یاد بگیرید. یکی از تجربیات خوب این اردو هم برای من تماس‌هایی بود که اساتید با شاعران می‌گرفتند. یعنی شما توی خانه‌ات نشسته بودی و می‌دانستی که امروز در فلان ساعت استاد فیض تماس می‌گیرد تا شعرت را بشنود و آن را نقد کند. این تماس‌ها هم خیلی مؤثر و خوب بودند، به خصوص برای ما که در شهرستان‌ها بودیم و کمتر می‌توانستیم با شاعران و اساتید شاخص صحبت کنیم و شعرمان را برایشان بخوانیم. نقد تلفنی باعث می‌شد که انگیزه و اعتماد به نفس پیدا کنیم.

علاوه بر بار عاطفی که خیلی در شعر برایم مهم است، دوست دارم شعر فلسفه داشته باشد و پشت آن اندیشه‌ای وجود داشته باشد. شعر باید طوری باشد که هرکسی بنا بر حس و حال خودش، برداشت‌های مختلفی از آن داشته باشد. در جلسه نقد و بررسی که برای کتاب برگزار شد و استاد اسماعیل امینی در آن درباره کتاب صحبت کرد، از این خیلی خوشحال شدم که استاد امینی روی نکاتی که من سعی داشتم در غزلم نشان دهم تأکید و به آنها اشاره کرد. اینکه این موضوع فهمیده شد و من در انتقال این مطلب موفق شدم، خیلی به من دلگرمی داد. برای همین دوست دارم اگر ده نفر شعر من را می‌خوانند، با شعر ارتباط برقرار کنند.

یک روز سه نفره به قبرستانی که کارگران مشغول به هم ریختن مزارهای قدیمی بودند رفتیم. استادم با دیدن این استخوان ها به شدت از كار ما متعجب شده بود، كه صحبت ايشان مزاح بوده و ما اقدام به چنین کار ترسناکی کرده ایم. اما در نهایت بدون امتحان، از درس آناتومی نمره 20 گرفتیم. در حال حاضر استخوان ها در اتاق پراتيك دانشگاه قوچان براي آموزش دانشجويان موجود است. يكي از خاطرات شیرین من به دوران دانشجويي ام بر مي گردد. زماني كه دانشگاه آزاد قوچان تازه راه اندازي شده بود و ما اولين گروه ورودي این دانشگاه بوديم.

اتفاقاً از ترانه‌ها و شعرهای نیمایی هم راضی هستم ولی به صورت جدی دنبال‌شان نکرده‌ام. با اینکه با ترانه در جشنواره‌ها برگزیده شدم و خودم هم دوست‌شان دارم، ولی کماکان غزل برایم از همه قالب‌ها جدی‌تر است. پنجره بیمارستان و دو بیماردر بیمارستانی، دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. گاتریا از زیر درب اتاق، دفتر خاطرات جوانی اش را با یک سری عکس سیاه و سفید هل داد داخل اتاق. گاتریا رفت و رها با احتیاط درب را باز کرد و چای و کیک را سریع برداشت و دوباره درب را بست.

با توجه به افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی ، نیاز به پرستاران ماهر و متخصص افزایش خواهد یافت. بنابراین، فرصت‌های شغلی فراوانی برای پرستاران در آینده وجود خواهد داشت. برای اشتغال به شغل پرستاری ، باید مدرک لیسانس پرستاری از یک دانشگاه معتبر داشته باشید. همچنین ، باید در آزمون استخدامی وزارت بهداشت پذیرفته شوید. در بهبودی بیمارانم مشارکت می‌کردم و به آنها کمک می‌کردم تا هرچه سریع‌تر بهبود یابند.

اما دوباره به بیمارستان برگشتید و تصمیم گرفتید شغل پرستاری را ادامه بدهید. تصمیمی که عجیب به نظر می‌رسید؟بعد از حضور در «رویای جوانی» پیشنهاد‌های زیادی برای بازی داشتم، اما به سر کارم در بیمارستان برگشتم. من در بخش شیمی‌درمانی کار می‌کردم و شبی یکی از بیمارانم که سه ماه تحت درمان بود، فوت کرد. همان‌جا از خدا خواستم که اگر صلاح می‌داند وارد حیطه بازیگری شوم نشانه‌ای برایم قرار دهد. فردای آن شب برای فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» دعوت به همکاری شدم و این بار، چون دیگر طاقت دیدن رنج بیماران را نداشتم، تصمیم به همکاری با «رامبد جوان» گرفتم.

همچنین سعی می‌کردم به آنها امید و آرامش بدهم. می‌ دانم که بیماری می‌تواند تجربه‌ ای بسیار دشوار باشد و می‌ خواستم به بیمارانم کمک کنم تا این دوران سخت را پشت سر بگذارند. من فاطمه عمیدی هستم، دختر ارشد خانم سوسن زاهدی، متولد 1379 و در بخش قلب دو بيمارستان قائم (عج) به عنوان كوچكترين عضو از پرستاران این بخش مشغول خدمت هستم. رشته پرستاري رشته خيلي سختي است، من افتخار داشتم دوران طرحم را در بخش و در كنار مادرم که سرپرستار هستند، تجربه هاي خوبی را كسب کنم و خوشبختانه مادرم همیشه حامي و مایه دلگرمی من بودند. من در ابتدا در رشته مشاوره و پرستاري قبول شدم. پدرم دبير زيست و خيلي علاقمند به كارش بود.

در مورد بیماری‌های آنها اطلاعات کسب می‌کردم تا بتوانم مراقبت بهتری از آنها داشته باشم. همیشه در دسترس بیمارانم بودم و به نیازهای آنها پاسخ می‌دادم. بی تردید، صفات و ویژگی های شاخصِ حیاتِ زینب کبری علیهاالسلام برای همه امت اسلامی، خصوصا بانوان مسلمان سرمشق است و می تواند زمینه ساز تحول روحی در همه، به ویژه گروه زحمت کش و شریف پرستاران باشد. امروزه پرستاری جنبه های تخصصی و روان شناختی پیدا کرده است و دانشکده های پرستاری در سرتاسر جهان شکل گرفته اند. اما باید اذعان نمود که همچنان بخشی از چهره زیبای پرستاری زیر سایه سنگین بی توجهی یا جهل، کدر و ناشناخته مانده است و اسلام که دینی همه جانبه نگر است ما را با این زوایا آشنا می کند. من هم اعلامیه پخش می کردم و خواستار آزادی بودم، فکر می کردم مردان مقدس، دنیا و آخرت مارو آباد می کنند.

بنابراين پرستار بايد آنقدر قوي باشد كه بتواند محيط منزل و بخش بیمارستان را مديريت كند تا به بيماران و افراد خانواده آسیب وارد نشود. اگر كسي فكر مي كند مي تواند اين ويژگي ها را داشته باشد، پرستاري رشته بسیار خوبي است. وقتي به انساني كمك مي كنيم نتيجه آن كار خوب را در زندگي خود شاهد خواهيم بود. خوشبختانه من زندگي خوبي دارم و اين زندگي خوب را مرهون دعای خير بيماران هستم. اگر با اين نگاه به حرفه پرستاري نگریسته شود كه مي خواهيد به هموطنان خود كمك كنيد، رشته خوبی را انتخاب کرده اید.

تمام كساني كه تمايل به خدمت به مردم را دارند، بيمارستان مكان بسيار خوبي براي كمك به مردم نيازمند است، چرا كه دعاي خير بيماران بدرقه مسیر زندگی آینده آنها خواهد بود. در طی 30 سال خدمت، اگر از حمايت هاي همسرم برخوردار نبودم، قطعا موفق نمي شدم شيفت های بیمارستان را به نحواحسن مديريت كنم. اساساً اگر زن و مرد با يكديگر همكاري داشته باشند مي توانند چالش هاي زندگي را مديريت كنند. پرستاری یکی از مشاغل پراهمیت و پرمسئولیت در جامعه است. پرستاران نقش مهمی در بهبودی بیماران ایفا می‌ کنند و با ارائه مراقبت‌ های بهداشتی و پرستاری به بیماران ، به آنها کمک می‌ کنند تا دوران بیماری خود را به سلامت پشت سر بگذارند. پرستاری شغلی است که نیازمند عشق، صبر، و ایثار است.

ولی آن موقع‌ها و در شروع مسیر شاعری برایم خیلی انگیزه‌بخش بود که آقای فیض به من زنگ زده و شعرم را نقد می‌کند. بعد هم برای خاله‌قزی جوشانده‌ی گیاهی درست کرد و سوپ شلغم بار گذاشت. آن‌قدر سرگرم پرستاری از خاله‌قزی شد که کارهای خودش را فراموش کرد. خاله قزی تا جوشانده‌ی گیاهی را خورد، حالش بهتر شد و سوپ خوش‌مزه‌ی شلغم را که خورد، تبش کم‌کم پایین آمد. لیلا خیامی - وقتی مریض می‌شوی، خوب است یک پرستار مواظبت باشد تا زود خوب شوی، یک پرستار مهربان و نمونه. من از آن دسته افرادی بودم که نمی‌دانستم چه می‌خواهند با زندگیشان انجام دهند.

به نظر من زمانی که  وارد محيط كار و منزل مي شويم بايد سختي ها و مشكلات زندگي و کار را در همان محیط ها قرار داد  گذاشت قطعا اين گونه رفتار كردن باعث موفقيت در زندگي و شغل انسان مي شود. قبول دارید که به پرستار‌ها در کشور ما آن‌قدر که باید اهمیت داده شود، توجه نمی‌شود؟متاسفانه بله. سختی‌های این شغل بیشتر این است که شاهد درد و رنج مردم هستیم و بعضی هموطنان‌مان را می‌بینیم که نمی‌توانند مراحل درمان‌شان را تمام کنند و جلوی چشم ما پرپر می‌شوند و بیماری بعضی‌ها هم اصلا درمان ندارد. به هر حال، این کار خاطرات شیرین بسیاری هم دارد. همین که دعای خیر بسیاری پشت سر پرستار‌هایی است که برای بیماران تلاش می‌کنند، لذت‌بخش است و من توان توصیف آن را ندارم.

همیشه سعی می‌ کردم بهترین مراقبت را از بیمارانم داشته باشم و به آنها کمک کنم تا هرچه سریع‌ تر بهبود یابند. آنها باید با صبر و تحمل ، به بیماران خود کمک کنند و به آنها آرامش دهند. پرستاران همچنین باید در معرض بیماری‌های مختلف قرار بگیرند، اما با این حال ، از سلامت خود و خانواده خود می‌گذرند تا به بیماران خود کمک کنند. اینکه می‌توانیم التذاذ ادبی‌مان را با هم به اشتراک بگذاریم حس خیلی خوبی است. البته ایشان در سلیقه و مسیر ادبی من دخالت نمی‌کند.

تنها کسی که تشویقم می‌کرد، معلم ادبیاتم بود. خیلی وقت‌ها هم روی شعر سهراب سپهری نقیضه می‌نوشتم. این علاقه به شعر جسته و گریخته ادامه داشت تا اینکه با مؤسسه شهرستان ادب و دوره آموزشی «آفتابگردان‌ها» آشنا شدم. آنجا بود که شعر برایم جدی‌تر شد و فهمیدم دوست دارم شعر را جدی‌تر دنبال کنم. در اولین تجربه کاری‌تان که تنها سه روز طول کشیده، به اندازه یک ماه فعالیت در پرستاری، حقوق گرفته‌اید.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

نمی‌دانستم که سالهای اول تحصیلی کالج راچگونه بگذرانم و این تمایل در من برای تبدیل شدن به فردی خاص، به آن شدت وجود نداشت. به کسانی که کار انجام می‌دادند غبطه می‌خوردم، دوستانم می‌دانستند که می‌خواهند یک معلم، یک خلبان، یک پزشک و... باشند، همه به آن علاقه داشتند و هیچ کار دیگری آرزوی آنها نبود. کتاب پرستار شدن اثری از کتی کلبر است که همه چیز را درباره پرستاری، از کدهای آبی تا کدهای قهوه ای، چگونگی اهمیت دادن به بیماران و خودتان را با مخاطبانش درمیان می‌گذارد. یکی از کارهایی که ما برای مجروح‌های بدحال می‌کردیم این بود که بالای سرشان دعا و آیت‌الکرسی می‌خواندیم.

پرستاری شغلی ارزشمند و پرمسئولیت است که فرصت‌های شغلی فراوانی را برای افراد علاقه‌مند فراهم می‌ کند. اگر شما به کمک به دیگران و خدمت به جامعه علاقه دارید ، شغل پرستاری می‌ تواند انتخاب مناسبی برای شما باشد. پرستاران باید در طول روز و شب در حال کار باشند و باید همیشه آماده پاسخگویی به نیازهای بیماران باشند. اما با این حال، این شغل بسیار ارزشمند است و پرستاران نقش مهمی در بهبودی بیماران ایفا می‌کنند. اگر من پرستار بودم ، شغلم را با عشق و علاقه انجام می‌ دادم.

این را هم بگویم که آقای حبیبی مشوق اصلی من برای چاپ کتاب تداعی بودند. من قصد جدی برای چاپ کتاب نداشتم و ایشان بود که مرتب من را تشویق کرد. از طرفی چون انتشارات سوره مهر را دوست داشتم، وقتی که فرصتش پیش آمد از آن استقبال کردم. یک نکته هم راجع به شعری که خواندید بگویم. شاید برایتان جالب باشد که این شعر اصلاً عاشقانه نیست!

شغل پرستاری فراز و نشيب هاي زيادي دارد، اما من چنانچه بر گردم به گذشته، مجدد رشته پرستاري را انتخاب مي كنم، چون علاوه بر اینکه توانستم به افراد زيادي كمك كنم،  براي خانواده خودم نیز مفيد بودم. گاهي اوقات فكر مي كنم چون پرستارم خداوند، يك توان مضاعفي به من عطا كرده و فرزندانم نیز می بینند که هر کسی کاری را از بنده بخواهد و از عهده من برآید برای آنها انجام می دهم. من اين را مي دانم كه پرستاران انسان هاي مهرباني هستند، كه وارد حرفه پرستاری مي شوند چرا كه تا مهربان و  صبور نباشیم و از خودگذشتگي نداشته باشيم نمی توانیم به شغل پرستاری بپردازیم. جانفشانی این قشر زحمت کش در دوران شیوع بیماری کرونا بر همگان روشن است که این فرشتگان الهی چگونه با گذشت از جان خود برای سلامتی بیماران تلاش می‌کردند. آنها با مراقبت از بیماران ، به بهبود سلامت آنها کمک می‌کنند. پرستاران همچنین با ارائه خدمات حمایتی ، به بیماران کمک می‌ کنند تا شرایط سخت بیماری را تحمل کنند.

به گزارش شهرآرانیوز، کسی نمی‌داند که او چه شب‌های پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته است؛ شاید شب قبل یک بیمار مقابل چشمانش ﺗمام کرده باشد یا بیماری را به‌سختی به زندگی برگردانده باشد. امیدوارم روزی بتوانم به شغل پرستاری مشغول شوم و به بیمارانی که به کمک نیاز دارند، کمک کنم. یکی از تلخ ترین لحظات شغلی پرستاران، زمانی است که تعدادی از همکارانش را از دست دادند، شاهد از دست رفتن تعدادی از بیماران بودند و جسم و روحشان حسابی خسته شده بود. اما این پرستاران فداکار، فردا صبح دوباره با لبخند و انرژی به کارشان برگشتند. پرستار باید ویژگی هایی نظیر پیشوای خود حضرت زینب علیهاالسلام داشته باشد.

پرستار که باشی شاید خیلی ها ندانند که تو چقدر گاهی دلت تنگ می شود برای دیدن یک فیلم، برای خواندن یک کتاب، برای خوردن یک آبگوشت کنار خانواده در یک پیک نیک ساده چند ساعتهاز زحمات شما پرستار گرامی سپاسگزارم. مراقبت از یک نفر … عشق است و مراقبت از صد‌ها نفر… پرستاری است. همان‌هایی که غیر از خود و خانواده خود، به دیگران هم می‌اندیشند و این همان ارزش کار آن‌هاست. پرستار همان کسی است که از لحظه تولد نوزاد تا زمان مرگ انسان، در کنارت اوست. من همیشه پرستار مهربانی که به من کمک کرد را به یاد خواهم آورد. آنها باید همیشه از جدیدترین روش های درمان آگاه باشند تا بتوانند به بهترین شکل از بیماران مراقبت کنند.

طفلکی خاله‌قزی خوابیده بود توی رخت‌خواب و ناله می‌کرد که سر و کله‌ی عمه‌قزی پیدا شد. عمه‌قزی آمده بود از خاله‌قزی کمی بذر شنبلیله قرض بگیرد اما تا دید خاله‌قزی افتاده توی رخت‌خواب و مانند تنور داغ است، بذر شنبلیله را فراموش کرد و رفت یک حوله‌ی خیس آورد و گذاشت روی پیشانی خاله‌قزی. به احتمال زیاد سؤالات مربوط به پرستاری و همچنین تعداد مشخصی از سؤالات مصاحبه عمومی خواهد شد ، بنابراین شما باید بعضی از ایده ها را درباره چگونگی پاسخ دادن به آنها آماده کنید. در طول آن سه روز، فقط یک روز جایم را برای چند ساعت با خواهر خانی یا یک نفر دیگر عوض کردم. وقتی‌که حالش خوب شد و به حالت طبیعی برگشت، منتقل شد به بخش 9 و بعد هم رفت به بخش 17. یک‌بار پرستار مخصوص آقای فیروزی، پدر یکی از بچه‌های آبادان، بودم.

از اینکه به چشم های گاتریا نگاه کند هنوز شرم داشت. گاتریا برگشت و دوباره جلوی درب بسته ی اتاق نشست و به درب تکیه داد. سعی نکنید پاسخی را حفظ کنید، اما چند ایده و سخنرانی را که مربوط به تجربیات و نقاط قوت خودتان است، بیان کنید. بررسی پاسخ نمونه می تواند به شما کمک کند تا اندیشه های خود را بیان کنید و به شما ایده هایی از آنچه که برای تحت تاثیر قرار دادن مصاحبه دهندگان قرار می دهید، ارائه دهید. بعضی از مجروح‌ها وقتی‌که خوب می‌شدند و می‌رفتند، یا نامه می‌نوشتند به آدرس بیمارستان یا می‌آمدند بهمان سر می‌زدند. پرستار که باشی شاید خیلی‌ها خیلی چیز‌ها را ندانند، اما تو میدانی که باید به لباس سفید مقدست عشق بورزی و دوستش داشته باشی.

با خانواده و دوستان بیمارانم ارتباط برقرار می‌کردم تا آنها را در جریان وضعیت بیمار قرار دهم. با بیمارانم با احترام و مهربانی رفتار می‌کردم و به آنها احساس آرامش می‌دادم. روز ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ خاطره به یادماندنی برای کادر درمانی بیمارستانی بود که بعدها به نام امام خمینی(ره) مزین شد. این دیدار، شوق کادر درمان برای کمک به پیروزی انقلاب را بیشتر کرد. نحوه شهادت عزت‌الملوک کاووسی را به روایت پزشکان امروز و دانشجویان سال ۵۷ بخوانید.

_ اون زمانهای دور، یک جادوگر خیلی بزرگ، مشهور و قدرتمند زندگی می کرده بنام گرالت که کارش شکار اهریمن و موجودات پلید بوده. این مرد پر ابهت و ماهر، در شمشیر زنی حریف نداشته. این جادوگر در شکار هیولا و موجودات بد موفق بوده. یک روز، یک نفر میاد سراغش و بهش پیشنهاد می کنه در ازای این مقدار پول، با اون همراه بشه تا برن و یک اژدهای بزرگ طلایی رو شکار کنند. گرالت میگه من با اون اژدها مشکلی ندارم و پیش زمینه ای از کارای بدش ندارم.

البته شعری هم داشتم که آن را توی چند ساعت بنویسم ولی بیشتر شعرها را زندگی می‌کنم و از سر صبر و حوصله تکمیل می‌کنم. شیراز- «زهرا فیروزبخت» پرستار اهل شیراز است که گرچه ابتدای ورودش به حرفه پرستاری از کار در بیمارستان حس خوبی نداشت اما رفته رفته عاشق کارش شد، عشقی که او را به پرستار نمونه کشوری تبدیل کرد. زماني كه در شهر اميديه خدمت می کردم، به عنوان زن نمونه انتخاب شدم. 15 سال پیش در اورژانس قلب بيمارستان قائم (عج) مشهد، ( خانم جعفري ) سرپرستار بخش وقت، به من لطف داشتند و من را به عنوان پرستار نمونه معرفي كردند و سال به عنوان پرستار نمونه استاني انتخاب شدم. به دليل ادامه تحصيل همسرم به مدت يك سال در استان اصفهان ساكن و در بيمارستان خورشيد اين شهر خدمت كردم، در آنجا هم همكاران خيلي خوبي داشتم.

عاقبت، اون مرد، گرالت رو راضی میکنه در این سفر همراه بشه. گرالت در سفر می بینه که کلی آدم دیگه هم در مسیر هستن و راضی شدن که همگی برن و اژدهای طلایی رو از بین ببرن. از اینکه در مسیر چه اتفاقاتی افتاد و چطور گذشت، گذر می کنم. از اینکه اون آدم ها، دارای چه ویژگی هایی بودند گذر می کنم. عاقبت که وارد محل زندگی اژدهای طلایی شدن، گرالت فهمید همونی که این همه آدم از جمله خودش رو آورد که اژدهای طلایی رو شکار کنند، در اصل، خودش همان اژدهای طلایی بود که در شکل و شمایل انسانی درآمده بود. عاقبت تمام دشمنان اژدهای طلایی نابود شدند؛ و اژدهای انسان نما با اینکارش به گرالت نشان داد قصد داشته از گونه ی خودش محافظت کنه.

وقتی واقعا پرستار هستید، خیلی فرق می‌کند با زمانی که نقش یک پرستار را بازی می‌کنید. قهوه، دعا و زندگی در ساختمانی که در همسایگی کلاس‌های من بود (و در نتیجه بیدار شدن از خواب حدود هشت دقیقه قبل از هر کلاس) باعث حفظ آرامشم بود. پایش قطع‌شده بود و خون‌ریزی خیلی شدیدی داشت، عفونت هم کرده بود و باید ساکشن می‌کردیم. وضعیتش خیلی خطرناک بود و احتمال شهید شدنش وجود داشت. من پرستار مخصوصش بودم و مرتب فشار و نبض و تب و خون‌ریزی‌اش را چک می‌کردم.

پرستاری شغلی است که هر کسی قادر به انجام آن نیست. شغلی که روحیه ای قوی همراه با فداکاری و ایثار زیاد می طلبد. شاید برای همه خوشایند نباشد که هر روز در محیطی که پر از درد و بیماری و تلخی است اوقات بگذرانند و حتی گاهی تندی های بیماران و اطرافیانشان را تحمل کنند. حضرت زینب س فقط پرستار بیماران نبود و وظیفه سنگین و ارزشمندی چون زنده نگه داشتن قیام برادرش اما حسین و ۷۲ تن از یارانش بود که با استقامت و بردباری توانست این مسئولیت سنگین را بر دوش بکشد. مقام زینب س، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. پرستاران دارای شغلی سخت و طاقت فرسا هستند و این قشر صبورترین و زحمتکش ترین قشرهای جامعه می باشند.

او هر آنچه را که لازم است درباره پرستاری بدانید، از کدهای آبی تا کدهای قهوه‌ای، چگونگی اهمیت دادن به بیماران و خودتان به شما یاد می‌دهد و کمکتان می‌کند تا در زمینه کاری خود، موفق تر از روز قبل شوید. هنگام آماده شدن برای مصاحبه برای یک موقعیت پرستار، برای بررسی سوالاتی که ممکن است از شما خواسته شود، مفید است. پرستاران، فرشته‌هایی در لباس خدمت هستند که با عشق و صبر، چراغ امید را در دل‌های بیماران روشن نگه می‌دارند. حس احسان و نوع دوستی فقط در شغل پرستاری خلاصه نیست. این شغل به دلیل ارتباط مستقیم با جان انسان‌ها و مسئولیت‌های سنگین آن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در عین حال باعث رشد شخصیتی و حرفه‌ای افرادی می‌شود که به این حرفه مشغول هستند. در ادامه متن در مورد شغل پرستاری را در تکست ماگرتا باهم می خوانیم.

پرستاران با تلاش شبانه روزی خود، جان میلیون‌ ها نفر را در سراسر جهان نجات دادند. در سالروز میلاد حضرت زینب (س) و روز پرستار یکی از پرستاران نمونه شیرازی با ۱۹ سال سابقه کار پرستاری درباره تلخی‌ها و شیرینی‌های حرفه‌اش می‌گوید. در بخش قلب دو  بیمارستان قائم (عج) ، ما با کمبود نيروي پرستار و كمكي و خدمات مواجه هستیم. افزايش نيرو باعث افزايش كارآيي پرستاران  و نيز خستگي كمتر آنها مي شود و امیدوارم دانشگاه، کمبود نيروي پرستار را در بخش ها مرتفع سازد. در بخش ما هر يك پرستار بايد حدود 13 بيمار را رسیدگی و مديريت كند، که قطعا با سختي هاي خاص خود همراه است. تعداد به اندازه نیروی پرستار در بخش ها موجب رضایت مردم خواهد شد، چرا که رسيدگي به موقع و خدمات بهتر به بيمار  ارائه می شود.

پرستار خوب ، کسی است که با عشق و علاقه به بیماران رسیدگی می‌ کند. او با صبر و حوصله به حرف‌ های بیماران گوش می‌ دهد و سعی می‌ کند تا درد و رنج آنها را کاهش دهد. پرستار خوب ، همیشه با لبخند به بیماران خوشامد می‌ گوید و سعی می‌ کند تا آنها را احساس آرامش و امنیت دهد. فکر کنم سال ۱۳۹۲ بود که از طریق یکی از اعضا دوره آفتابگردان‌ها با این دوره آشنا شدم و همین آشنایی باعث شد که شعر برایم خیلی پررنگ شود. البته بیشترین نقشی که شهرستان ادب در شعر من داشت، شبکه‌سازی آن بود. در دوره‌های آموزشی شهرستان ادب بیشتر از آنکه آموزش فنی شعر باشد، بیشتر به شعر آدم جهت می‌دهد و کاری می‌کند که محتوای شعرت غنی‌تر شود.

مثلاً اگر برای غزه شعر بنویسم، کلماتی که مربوط به غزه است را خیلی در شعرم نمی‌بینید. اگر توجه کنید، می‌بینید که شعرهای آئینی من هم خیلی فضای آئینی ندارند. بیشتر سعی می‌کنم شعرهایم، حتی شعرهای آئینی را، بر اساس تجربه و علاقه فردی‌ام بنویسم. یعنی اگر بیتی به ذهنم رسیده، نخواستم که آن بیت و مضمون را با عجله و همان موقع بنویسم و شعرم را با آن بسازم. معمولاً به شعر زمان می‌دهم و گاهی پنج شش ماه طول می‌کشد تا آن را تکمیل کنم. وقتی بیتی به ذهنم می‌رسد آن را در ذهنم نگه می‌دارم و روی آن کار می‌کنم و با احساسات شخصی خودم آن را کامل کردم.

برای همه مریض‌ها می‌خواندیم، ولی اگر یک مریض خاص بود و بی‌قراری و بی‌تابی داشت و کم‌طاقت بود، سعی می‌کردیم بیشتر برایش بخوانیم؛ البته آن‌قدرها هم فرصت نبود که بخواهیم برای همه مریض‌ها بخوانیم. من سوسن زاهدي هستم، متولد سال 1350، تحصیلات عالیه را در دانشگاه آزاد قوچان گذراندم. همسرم مهندس مراقبت پرواز است و سه فرزند دختر دارم. گل واژه‌های مهربانی و ایثار در دستان مهربانت شکفته می‌شوند،تو تابشی پر فروغ از زیبایی انسانی و نمونه‌ای بی نظیر از ترجمان عشق. جامعه، زندگی فشرده یک پرستار را درک نمی‌کند؛ همان‌هایی که هنوز به خانه نرسیده‌اند، شغل ﺗﻤام‌وقت خانه‌داری و فرزندپروری‌شان شروع می‌شود و باید هزار و یک مسـئله خانوادگی را حل‌وفصل کنند.

مترون بيمارستان بسیار مایل بودند در این بیمارستان به ادامه خدمت بپردازم، اما مجدد به مشهد و بيمارستان قائم (عج) برگشتم و سرپرستار بخش قلب دو در بیمارستان قائم (عج) شدم ، در حال حاضر 10 سال است كه در اين بخش خدمت مي كنم. پرستاری شغلی بسیار ارزشمند است و من به تمام پرستاران کشورم احترام می‌ گذارم. شما عزیزان با زحمات و تلاش‌ های خود ، به بهبودی بیماران کمک می‌ کنید و نقش مهمی در جامعه ایفا می‌کنید. در عظمت و شرافت پرستاری همین بس که حضرت زینب علیهاالسلام مدتی از عمر خود را پرستار یادگارِ آخرین برگزیده خدا بوده است. کودکان بی سرپرست و بیماری که وی عهده دار مراقبت از آنان بود، نیاز شدید به عطوفت، محبت و سرپرستی داشتند.

پرستار که مونس تنهایی ها، رنج ها و تحولات روحی بیمار است، باید در این لحظات کم یاب دست بیمار را بگیرد و او را در رجعت به خویشتن یاری رساند؛ در اعماق روح خسته بیمار نفوذ کند و دانه مهرحق را در جانش بنشاند. در مقابل ما هم مسئولیت بسیار زیادی در برابر آن ها داریم. مثلا بیماران و همراهانشان باید رعایت حال خستگی و مشکلات آن ها را بکنند و با آن ها با احترام و مهربانی برخورد کنند و قدردانی از آن ها را فراموش نکنند. من هم دوست دارم وقتی بزرگ شدم پرستار شوم و در رشته پرستاری درس بخوانم تا فرد مفیدی برای کشورم باشم. آن ها با لباس سپید شان در سخت ترین روز های هر کدام از ما که روز بیماری است و در آن شرایط ممکن است حتی نزدیک ترین افراد خانواده نیز نتوانند کنار مان باشند از ما مراقبت می کنند تا حال بهتری داشته باشیم. کسانی که به شعر علاقه‌مند بودند از جمله اساتید، دوستان شاعر و مخاطبان، آنهایی که کتاب را خوانده‌اند نظرات مثبتی داشتند.


سایت منبع