شلخته میانسال مامان: بسیار کمی وجود دارد اسکلت در فرودگاه
من فقط می خواهم به شما بگویم این داستان در مورد من اواخر مادر, اگر شما افراط من برای چند دقیقه که من فرض می کنم شما باید در دسترس پس شما احتمالا در حال خواندن این در صبح روز یکشنبه و نمی توانید به رفتن به کلیسا.
مگر اینکه شما در حال زوم کردن کلیسا که من سعی کردم اما فقط به نظر می رسد عجیب و غریب. من سعی کردم زوم مراقب وزن و رهبر بزرگ در آسمان فقط نمی باید همان moxy در فیلم به عنوان اگر من نشسته بود به طور مستقیم در مقابل او با ارزش یک هفته از مواد غذایی بد و گناهان سنگین در وجدان من.
"و سپس پدر من خوردم یک حزب تمام-اندازه کیسه Doritos که من قرار بود به صرفه جویی برای پسر من است. و سپس به دروغ او را در مورد آن. من به او گفتم من فکر کردم دیدم که خواهر خود را به اتاق او. 106 درود مریم و یک هفته در کاهو و آب ؟ خوب برای تلفن های موبایل عادلانه است."
مادر من همیشه می خواستم برای رفتن به اروپا, اما زمانی که من بچه بودم ما به عنوان فقیر به عنوان خاک. پدرم یک گروهبان نیروی هوایی و ما به خوردن مقدار زیادی از سیب زمینی ماکارونی در آن روز. احساس کردم برای مادرم به دلیل آن به نظر می رسید مانند دولت ارسال شد همه ما همیشه می خواهم ملاقات کرد به ورجه ورجه کردن در سراسر اروپا بود که آن را ارزان به جز خانواده ما. ضربه نهایی بود که ما رو در خارج از کشور وظیفه و آن را به پورتوریکو.
ما عاشق پورتوریکو اما هی این دقیقا اروپا است. هیچ تازه باگت, بدون, برج ایفل, هیچ موتزارت سمفونی در راین هیچ فلامنکو رقص در بارسلونا. مادر من جا به گره خورده است.
بنابراین زمانی که من بزرگ شدم من مصمم به ارسال مادرم به اروپا به ویژه در حال حاضر. توجه داشته باشید که من نمی گویند "را" مادر من به اروپا است. بسیاری از ما زندگی ما مثل آب و روغن و ما فقط توانستم همراه برای بیش از چند دقیقه مگر اینکه من تا به حال دودی زیادی از علف های هرز که من متوقف به انجام بسیاری از سال پیش همراه با بسیاری از دیگر احمق سرگرمی.
به هر حال بدون THC من واقعا تنها می تواند لذت بردن از بودن با مادر برای چند ساعت قبل از او شروع به چیدن من و انتقاد از هر انتخاب من همیشه می خواهم در زندگی ساخته شده است. او این کار را به افراد دیگر, بنابراین من تصمیم گرفتم من می خواهم به خرید یکی از کسانی که "اگر این جمعه این باید بلژیک" تور انگلستان است.
من می دانستم که مادر من را دوستان به سرعت او می خواهم برای دیدن انگلستان و واقعا آن را بسیار سخت برای به دست آوردن از دست رفته و یا پیچ هر چیزی در یکی از این سفرهای چرا که آنها در حال حاضر بر اصل عمل است که شما ادم سفیه و احمق. و حتی اگر شما, سلام, آنها انگلیسی صحبت می کنند وجود دارد و یا حداقل به صورت ظاهر آن. او می خواهم به تماشای بسیاری از شاهکار تئاتر در PBS بنابراین من نمیفهمد او می شود.
بنابراین برای کریسمس من ارائه شده خود را با بلیط هواپیما و همه هزینه پرداخت بودجه تور در اطراف برجسته انگلستان است. او گفت: با تشکر از شما و استادانی بود هیجان زده و من احساس بزرگ در مورد همه چیز.
این یکی از آن موتور مربی تورهای جایی که آنها جمع آوری شما را از فرودگاه در حالی که با تکان دادن برخی از کمی احمق پرچم با نام شرکت بر روی آن و پس از آن آنها پرتاب شما در اتوبوس و سپس یک راهنمای می ایستد و روایت مناظر برای شما. همیشه وجود دارد یک توقف برای ناهار در برخی از فروشگاه سوغات که در آن شرکت می شود یک مرد پس زدن. در صبح شما و چمدان خود را در خارج از درب خود را در ساعت 6 صبح و پس از آن آنها خوراک شما یک صبحانه متشکل از قهوه و چای و یک رول که خیلی سخت Erma Bombeck اصرار داشت هیچ کس تا کنون آنها را خوردند آنها فقط به شما پشت همان رول هر روز صبح.
مادر من را دوست دارد به دریافت تا اوایل. او هرگز صبحانه می خورد. او را دوست دارد چیزهای رایگان. من فکر کردم او می خواهم آن را دوست دارم.
به هر حال همه چیز خوب پیش رفت تا زمانی که درست قبل از خروج او هنگامی که او به نام من در وحشت. می تواند من لطفا برای دریافت بازپرداخت از آنجا که او تصمیم گرفت که او نمی تواند برود. آن را خیلی دیر شده بود برای دریافت هزینه و به همین دلیل بود که او به طور ناگهانی پس از freaked خارج ؟
او نگاه کرده بود در سفرنامه و متوجه شدم که او تا به حال به تغییر هواپیما در فرودگاه o'hare شیکاگو. در حال حاضر من 100% موافق با او که سفر از طریق o'hare است اجتناب شود در تمام هزینه. اما من احساس نمی این وضعیت بود که دیره. منظورم این نبود مثل او هرگز در فرودگاه قبل از. ما یک خانواده نظامی. ما می خواهم پرواز مقدار زیادی از نقاط.
اما به نوعی تا به حال تبدیل به وسواس با این ایده که او هرگز قادر به کشف کردن که چگونه به تغییر هواپیما وجود دارد با خودش. این جایی است که من از دست من سرد است.
"مامان من از طریق o'hare" من به او گفت. "و من کاملا به شما تضمین می کنند که هرگز پس از من هر اسکلت مرده مسافران که نمی توانستم بفهمم که چگونه به خارج شدن از فرودگاه. همه شما باید انجام دهید اگر شما از دست رفته است از کسی بپرسید. به من اعتماد کن. به عنوان یک خبرنگار, من صرف تمام زندگی من فقط پرسیدن مسائل مردم از جمله "آیا می توانید به من بگویید از کجا می توانم پیدا کردن محل اجتماع ب؟"
بنابراین ما مکالمات منجر به سفر کرده بود با اندکی فشار به آنها. من خوشحالم که به گزارش او با موفقیت پیمایش o'hare فرودگاه ساخته شده و آن را به انگلستان و تا به حال زمان زیادی را در تور خود را. او ساخته شده دوستان با یکی دیگر ترسو و من فکر می کنم آنها صرف کل سفر در داخل چشم از تور اتوبوس فقط به مطمئن شوید که آنها نمی گم. اما هر چه قایق خود را شناور. من کاملا مطمئنم که او برای دیدن بیگ بن است.
چه اخلاقی از این داستان ؟ نمی شود یک scaredy-cat در مورد سفر. بسیار چند اسکلت از مسافران در فرودگاه بین المللی. آن را امتحان کنید.
tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de